به گزارش خبرنگار سیاسی "مهر" وی در ابتدا با تشریح برنامه های از پیش طراحی شده دستگاه های امنیتی و مؤسسات مطالعاتی ایالات متحده جهت دعوت از حزب حاکم عدالت و توسعه ترکیه، بخش هایی از مذاکرات و مشاهدات خود و هیأت همراه را از این سفر چنین بازگو کرد: "در طول سفر، مذاکرات و جلسات متعددی با مقامات سیاسی، نظامی و دانشگاهی آمریکا داشتیم. اکثر قریب به اتفاق آنان با اشاره به وضعیت کنونی ارتش آمریکا در عراق، انتخاب گزینه نظامی در جهت تغییر رژیم ایران را ، گزینه ای ناممکن و ابلهانه معرفی کرده و به صراحت اعلام می کردند با توجه به تجربه دو انقلاب مخملین در گرجستان و اوکراین، تنها مسیر کم هزینه اما ثمر بخش جهت فروپاشی و تجزیه نظام جمهوری اسلامی ایران، اتخاذ جنگ نرم و پیاده کردن تجربه اتحاد جماهیر شوروی است.
من در یکی از ملاقات هایم با تعدادی از نمایندگان کنگره آمریکا، از حمایت ها و ارتباطات گسترده آنان با عناصر ناراضی آذری در ایران و همچنین اعضای سازمان مجاهدین (گروهک نفاق) مطلع شدم. یکی از این نمایندگان به صراحت می گفت : اگرچه آمریکا خواهان سرنگونی حکومت ایران است ولی این هدف را از طریق نظامی پیگیری نخواهد کرد ، زیرا از حمایت مردم ایران از حکومتشان و جایگاه ایران در منطقه و نظام بین الملل آگاه است، لذا برای رسیدن به مقصود خود از راهکارهایی همچون تحریک اختلافات قومی در ایران استفاده خواهد کرد.
خواب پیاده شدن الگوهای تجربه شده ای چون یوگسلاوی سابق که تحت قدرت نظامی تیتو شکل گرفته و پس از سرنگونی دولت وی، حرکت های گریز از مرکز شروع و منجر به فروپاشی آن گردید و یا قصه تلخ لبنان و تجزیه اتحاد جماهیر شوروی در ایران از هیچ موقعیت و جایگاهی برخوردار نمی باشد چرا که معمار کبیر این نظام الهی، پایه های اقتدار و مولفه های امنیت ملی این کشور را بر روی دوش صاحبان اصلی این آب و خاک نهاده است و کمربند حفاظتی آن را هم به دست اقوام و طوایف بیدار دل و غیرتمندی نهاده است که سالها به عنوان دیده بانان امین کشور، در مقابل هر تحرک بیگانه، در حالت آماده باش به سر برده اند. |
" این نماینده عضو حزب عدالت و توسعه در پایان با اشاره به رفت و آمدهای مکرر سرویس های جاسوسی و امنیتی آمریکا به ترکیه جهت برقراری ارتباط با عناصر تجزیه طلب آذری، کرد و عرب مستقر در ایران، خواستار هوشیاری و هوشمندی مقامات ترک در مواجهه با دولت آمریکا و اسرائیل گردید و اعلام کرد: اجرای طرح خاورمیانه بزرگ به عنوان اولویت نخست دولت بوش در دوره دوم ریاست جمهوری وی اعلام شده است و گمان نکنید پس از عراق و ایران، مأموریت آنان پایان یافته است.آمریکاییان آمده اند تا منطقه خاورمیانه و قفقاز را با انقلاب های مخملین و تجزیه و فروپاشی دولت ها و مرز های سیاسی و جغرافیایی، مناطق فدرال و خود مختار مد نظرشان تشکیل دهند که در این ارتباط، تجزیه ترکیه به بخش های اروپایی، آسیایی، کردنشین، علویان و ارامنه، در دستور کار بعدی آنها قرار گرفته است.
* ایران آرام در قلب قوس بحران
29 تیر سال 83، کنفرانسی تحت عنوان "ایران؛ زمان روی آوردن به نگرشی تازه" توسط شورای سیاست خارجی آمریکا در واشنگتن و با حضور بیش از 300 نفر از نظریه پردازان و اساتید برجسته علوم سیاسی برگزار شد.
در این کنفرانس ، قرائت گزارش شورای روابط خارجی آمریکا در مورد نحوه مواجهه با جمهوری اسلامی ایران به عنوان مهمترین بخش کنفرانس مورد توجه محافل سیاسی و رسانه های بین المللی قرار گرفت، گزارشی که با مدیریت و نظارت "زبیگنیو برژنیسکی" مشاور امنیت ملی آمریکا در دولت کارتر و "رابرت گیتس" ، رئیس پیشین سازمان سیا تهیه شده بود. در بخشی از این گزارش در تشریح موقعیت داخلی و بین المللی جمهوری اسلامی ایران آمده بود: "آمریکا در حال حاضر درگیر موضوعا بغرنج و پیچیده در منطقه ای است که از خاورمیانه تا آسیای مرکزی امتداد دارد. شدت این مسائل در تاریخ آمریکا بی سابقه است. این منطقه، پیچیده، بی ثبات و برای منافع راهبردی گوناگون آمریکا بسیار حیاتی است. ایران در این میان موقعیتی مرکزی دارد، چه از لحاظ نمادین و چه به مفهوم واقعی، و بدین لحاظ عملکرد آن در عرصه داخلی و بین اللملی، عواقبی گسترده برای منطقه و منافع آمریکا در آن، دارد.
کشورهای اطراف ایران را در نظر بگیرید. در شرق، کشور بی ثبات افغانستان قرار دارد که سرچشمه هرج و مرج است و عوامل تشدید کننده آن نیز مواد مخدر است. در جنوب شرقی آن پاکستان قرار دارد، کشوی با تسلیحات اتمی که می تواند هر لحظه در آستانه انفجاری ناشی از مناقشات قومی - مذهبی باشد. در شمال شرق، ترکمنستان است که حاکم کمونیست و نامتعادل آن، این کشور را در جهان منزوی کرده است. در مناطق مرزی شمال غربی ایران، جمهوری آذربایجان قرار دارد، دولتی که همچنان دستخوش چالش های ناشی از فروپاشی شوروی است. در شمال غربی آن نیز ترکیه قرار دارد که اگر به اتحادیه اروپا بپیوندد، مرزی بالقوه با غرب برای ایران خواهد بود. عراق نیز به عنوان دشمن دیرینه ایران در غرب آن واقع شده، کشوری که به دست 140 هزار نظامی آمریکایی اشغال شده و در حال حاضر دستخوش آشفتگی است و سرانجام در مناطق جنوبی و جنوب شرق ایران نیز شیخ نشین های آسیب پذیر خلیج فارس و رقیب منطقه ای ایران یعنی عربستان سعودی و گذرگاه هایی قرار دارند که 40 درصد جریان نفت از آن عبور می کند.لذا ایران در قلب قوس بحران در خاورمیانه واقع شده است.
روابط پیچیده سیاسی، فرهنگی و اقتصادی آن با افغانستان و عراق، از جمله تعامل دراز مدت آن با جنبش های مخالف که در استقرار دولت در این کشورها با واشنگتن همکاری کرده اند، ایران را در دوران پس از جنگ در هر دو کشور به عاملی بسیار مهم و حیاتی تبدیل کرده است. مواهب عظیم طبیعی ایران که تقریبا 11 درصد ذخایر نفتی جهان را در خود جای داده و دومین منبع بزرگ گاز جهانی است، ایران را به بازیگری با نقش غیر قابل انکار در عرصه اقتصاد جهان تبدیل کرده است.
موقعیت ایران به عنوان بزرگترین کشور شیعه و وارث نخستین انقلاب مذهبی در دنیای جدید به این معناست که ایران در مباحث عقیدتی و نظری حول قوانین و حکومت اسلامی، تأثیری شگرف دارد. سرانجام تاریخ طولانی ایران به عنوان کشوری منسجم با سنتی از حکومت قانون و برخورداری از تجربه "دولت نماینده" به آن معناست که تجارب سیاسی آن احتمالا نمونه ای با ارزش برای کشورهای منطقه به منظور گذار به نظمی دموکراتیک است.
از سوی دیگر، دو تحول اخیر یعنی برنامه هسته ای ایران و نقش تعیین کننده این کشور در تثبیت و یا بحرانی شدن اوضاع عراق، جمهوری اسلامی ایران را به موضوعی بی بدیل در سیاست خارجی آمریکا تبدیل نموده است و تعیین هرگونه سیاست آمریکا در قبال تهران مشروط به ارزیابی قابل قبولی از دوام رژیم کنونی ایران شده بود که بر اساس گزارش منابع امنیتی، سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی ایران در قلب منطقه بحران زده خاورمیانه، کاملا تثبیت شده است و به هیچ وجه در آستانه شورش و نافرمانی مدنی قرار ندارند. ایران دارای حکومتی است که در آن، همه جناح های سیاسی در داخل سیستمی متشکل و تعریف شده با هم رقابت می کنند و در این در حالی است که ثبات ، انسجام و اقتدار جمهوری اسلامی ایران مورد رشک و حسرت کشورهای منطقه واقع شده است." تهیه کنندگان این گزارش، در نتیجه گیری مباحث ارایه شده در این گزارش یادآور می شوند: ما در برابر ایران دو راه بیشتر در پیش روی نداریم:
1- تغییر حکومت با جنگ سخت
2- راهبرد جنگ نرم همراه با تعامل، درگیری تماس محتاطانه و گزینشی و اتخاذ سیاست تشویق و تهدید
راهبردی که اصول آن در طرح فروپاشی شوروی، تعریف و تجربه شده است که برخی از آن محورها توسط "زوگانف"، رئیس مجلس روسیه، "سرگئی بابورین"، معاون رئیس مجلس، "تیخونف"، نماینده دوما، "ایلوخین"، رئیس کمیسیون امنیت مجلس روسیه و "یاکوفلف"، دستیار ویژه و مشاور ارشد گورباچف بیان گردیده است که به مناسبت موضوع بحث، به برخی از این موارد اشاره می نماییم:
1- سازماندهی یک ستون پنجم از خائنین در سطح مقام های بلند پایه شوروی
2- ایجاد چتر حمایتی قوی برای حمایت از خائنین و قانون شکنان در جهت تحقق منافع غرب
3- دمیدن در تنور اختلافات داخلی و بروز جنگ قدرت میان گورباچف و یلتسین
4- دیکته کردن تجزیه طلبی و استقلال جمهوری های بالتیک از سوی آمریکا و یلتسین
5- تحریک اقوام و مذاهب و اشاعه تجزیه طلبی و تبلیغ تضییع حقوق اقلیت ها
6- استفاده از اسلحه دروغ و تهمت برای فریب افکار عمومی مردم شوروی
7- استفاده از حربه تطمیع و خیانت برای مزدور سازی و نفوذ در سیستم حکومتی شوروی
8- وارونه کردن حقایق و تلاش برای کور کردن درک اجتماعی از طریق معرفی خائنین به عنوان قهرمان و معرفی قهرمانان ملی به عنوان خائنین
* اظهارات تامل برانگیز سخنگوی دولت
" ... ما جمع شده ایم برای اینکه بگوییم اجازه نفس کشیدن آزادانه می خواهیم. ما کردها امپراتوری بزرگ ایران را بنیان گذاشتیم. این امپراتوری مال ماست. ایران مال ماست. اگر کسی به گروگان بگیرد می رویم پس می گیریم ایرانمان را.
ما بیش از این چیزی نمی گوییم. ما اصولا هنوز تصمیم نگرفته ایم که رای بدهیم یا ندهیم. ما با شرط رای می دهیم. هر چقدر که قدرت بسیج اجتماعی داشته باشیم که خوشبختانه نوع عکس العملی که اقتدارگرایان کشور به جلسات ما نشان دادند، نشان می دهد که قدرت بسیج کنندگی مان بالا رفته و ما امیدواریم یکخورده بیشتر به ما فشار بیاورند تا مردم بیشتر متوجه شوند که باید به چه کسی رای بدهند و از چه کسی حمایت کنند. بنابراین اگر توانستیم تضمین بگیریم، تضمین می گیریم و رای می دهیم و اگر نتوانستیم رای نیم دهیم. خیلی هم سخت نیست. ما هستیم که سرنوشت آینده ایران را از آن خودمان می دانیم."
اشتباه نکنید، این عبارات، متن سخنرانی یکی از اعضای اپوزیسیون مقیم خارج کشور و یا اظهارات محلفی گروهک های داخل کشور نیست، بلکه بخش هایی از سخنان سخنگوی دولت جمهوری اسلامی ایران که اتفاقا از اعضای جبهه مشارکت نیز می باشد، است که در دومین همایش هم اندیشی کردها که در کرمانشاه ایراد گردیده است. برای تحلیل بهتر این سخنان، باید به حلقه های اول و دوم زنجیره ای که در این نوشتار درباره سخنان نماینده مجلس ترکیه و همچنین محتوای گزارش شورای روابط خارجی آمریکا و تحلیل اعضای برجسته دولت روسیه پیرامون طرحهای فروپاشی آمریکا برای اتحاد جماهیر شوروی، اشاره و التفات داشت.
امروز با قاطعیت و صلابت می توانیم ادعا نماییم که تمامی مقولات موثر در "حدوث" و "بقای" یک نظام مقتدر و هوشمند که در اموری چون "رضایت عامه" ، "انسجام اجتماعی"، "مشروعیت مردمی"، "دولت ملی"، "مشارکت حداکثری" و " حضور همه جانبه" تعریف شده است، در ساختار نظام جمهوری اسلامی ایران که نیروی مردمی کلیدی ترین پشتوانه و ذخیره استراتژیک آن محسوب می شود، مشاهده می گردد که این واقعیت غیر قابل گریز، خواب قدرتهای بیگانه و ایادی آنها در داخل کشور را آشفته نموده است، انقلابی که به گفته "میشل فوکو" اندیشمند برجسته غربی، اولین انقلاب در جهان پست مدرنیست کنونی است که پایه های اقتدار خود را بر حضور و مشارکت همه جانبه ملت بنا نهاده و همین امر باعث ماندگاری و پویایی جمهوری اسلامی ایران گردیده است. |
اظهارات اقتدارشکنانه و خلاف امنیت ملی رمضان زاده در حالی ایراد گردیده است که در ماه گذشته و به دنبال شرکت و سخنرانی وی در همایش "نقش تعیین کننده اقلیت ها در انتخابات 84" خطاب به حاضران گفته بود: "در انتخابات نهم ریاست جمهوری، فرد کاریزمایی وجود ندارد، لذا به دلیل شکنندگی آراء، انتخابات به دور دوم کشیده خواهد شد.در این انتخابات که 100 هزار رای تعیین کننده است، ما کردها که 3 میلیون رای داریم آن را مجانی به کسی نمی دهیم. درآمد سرانه مناطق کردنشین از همه نقاط کشور کمتر است و باید به صورت جهشی جبران شود. اهل سنت باید در کابینه و بن سفرا و استانداران جایگاه داشته باشند" که بلافاصله هفته نامه "صبح صادق" با درج مطلبی تحت عنوان "امنیت ملی، قربانی چند برگه رای انتخاباتی" در پاسخ اظهارات رمضان زاده نوشت: "سخنگوی محترم دولت این سوال را بی پاسخ گذاشت که او و همفکرانش که 8 سال رای 30 میلیونی مردم از جمله کردها را با خود داشتند و دولت و مجلس را به شرکت انحصاری تبدیل کرده بودند، درباره تامین این مطالبات چه کرده اند که اکنون با 3 میلیون رای مردم کرد که او بلند پروازانه آن را از خود و حزب متبوعش می داند، به چانه زنی با دولت آینده بپردازد" و سپس جناب رئیس جمهور در اولین جلسه تشکیل هیات دولت با اعتراض شدید به سخنان قوم گرایانه رمضان زاده وی را از مصادره منافع ملی به نفع جریانات سیاسی بر حذر داشت.
از سوی دیگر و با نزدیک شدن به ایام ثبت نام کاندیداهای نهم ریاست جمهوری، وزارت اطلاعات با ارسال نامه ای خطاب به کاندیداهای ریاست جمهوری، آنان را از دامن زدن به مطالبات قومی و مذهبی و طرح ادعاهای واهی که نتیجه ای جز بر افروخته شدن اختلافات قومی ندارد، بر حذر داشته بود. این نامه از آن جهت صادر شده بود که یک عضو شورای مرکزی حزب مشارکت، اولین برنامه سفرهای انتخاباتی معین را استان آذربایجان شرقی و کردستان معرفی کرده و یکی از اعضای دیگر حزب مشارکت یعنی سعید حجاریان در دیدار تشکلی تحت عنوان "اصلاح طلبان کرد" اظهار داشته بود: اصلاح طلبان کاری از پیش نمی برند مگر آنکه شما کردها کاری کنید.
همچنین یک عضو شورای مرکزی مجمع روحانیون نیز برنامه سفر انتخاباتی کاندیدای این مجمع را استان لرستان و کردستان اعلام کرده بود و کاندیدای مزبور نیز در دیدار جمعی از اکراد و سران طوایف لر، اظهار داشته بود در صورت انتخاب شدن، اصل 15 قانون اساسی را که احیای حقوق اقلیت های قومی است، اجرا خواهد کرد و این در حالی است که کاندیدای مذکور بیش از دو دهه است که بر مناصب کلیدی نظام از جمله ریاست قوه مقننه تکیه زده است.
از سوی دیگر، یک کاندیدای نزدیک به شورای هماهنگی نیروهای انقلاب نیزدر جمع تعدادی از طوایف لر اعلام کرده بود، باید از حقوق پایمال شده اقوام و طوایف ایران از جمله لرها دفاع کرد. چرا اقوام لر و زاگرس نشین تاکنون رئیس جمهور نداشته اند. و بالاخره در حالی که در جلسه محفلی یک حزب مدعی مشارکت، سخن از طرح های انتخاباتی همچون مطالبه احداث مسجد جامع اهل تسنن در مرکز هر استان و شهرهای بزرگ کشور سخن گفته می شود، وزارت کشور علی رغم مخالفت برخی نهادهای امنیتی، اقدام به برپایی همایش تحت عنوان "هویت ملی و بررسی نقش اقوام" در سالن اجتماعات این وزارتخانه می نماید که مروری بر سوابق سخنرانان و مطالب ارایه شده در این همایش، گویای ناگفته های فراوان است.
* مصادره منافع ملی به نفع اغراض سیاسی
به گزارش خبر نگار "مهر" در این میان، ممکن است سوالی به ذهن مخاطبان خطور نماید و آن اینکه چرا باید برخی گروه ها و جریانات شکست خورده سیاسی که در دو دوره گذشته ریاست جمهوری با جعل گفتمان های کاذب، به سربازگیری از دانشگاه ها و موج سواری بر روی افکار عمومی پرداخته بودند، اینک حیات و اعتبار خود را در دامن زدن به مطالبات قومی و منطقه ای جستجومی نمایند؟ پاسخ این سوال روشن است.
حزبی که 8 سال تمام، مناصب کلیدی قدرت را در دست داشته، اینک برای به دست آوردن چند برگه رای چاره ای جز دمیدن در کالبد مطالبات فرو خفته قومی ندارد، مطالباتی که ریشه آن را باید در برنامه های استعماری دولت های غربی جستجو کرد. اگر امروزه در ظرف یک روز، تنها 3 همایش قومی در استان خوزستان برگزار می شود یا کاندیدایی با سفر به هر شهری، وعده استان شدن آن را می دهد و یا سازمانی که به گفته عضو مرکزی آن، تمام اعضای آن در یک فولکس واگن جا می شوند و در ماه های گذشته حتی طرح عضویت وزیر آموزش و پرورش در شورای مرکزی خود را رد می نمایند، چگونه می شود که به یکباره، یک فرد گمنام از اهل سنت استان کردستان را به عضویت شورای مرکزی خود در می آورند؟ شاید می خواهند بار دیگر داستان اول انقلاب که با عناوین جعلی خلق عرب و خلق کرد و خلق ترکمن و بلوچ و ... در این کشور اتفاق افتاد را بار دیگر تکرار نمایند. داستانی که پروژه جدید و پیشرفته آن توسط "کمیته صلح جاری" ایالات متحده به گونه ای ظریف و دقیق، طراحی و برای اجرا، عملیاتی شده است.
اما نکته اساسی در این میان آن است که وضعیت جغرافیایی و قومیتی جمهوری اسلامی ایران به گونه ای شکل گرفته است که هیچ نیروی گریز از مرکزی در میان آنان وجود ندارد، چرا که در مناطق سیستان و بلوچستان که قوم بلوچ ساکن هستند به دلیل مجاورت با بلوچستان پاکستان هیچگاه در معرض حرکت گریز از مرکز قرار نداشته اند و اگر تمایلی به الحاق بوده، از طرف قوم پاکستانی ابراز گردیده است.
این واقعیت مهم و کلیدی که از نظر بسیاری از نیروهای سیاسی مورد غفلت واقع شده در استان های آذری زبان ( آذربایجان شرقی، غربی و اردبیل) هم جاری است و سال هاست که قاطبه مردم کشور آذربایجان خواهان الحاق به مام میهن و کشور وسیع، قدرتمند و ثروتمند ایران هستند.
این قصه در مناطق سنی نشین جنوب خراسان و مناطق هم مرز با کشور افغانستان و استان هرات بارها تکرار شده و فراموش نکرده ایم تظاهرات صدها هزار افغانی را در سال گذشته که خواهان الحاق به جمهوری اسلامی ایران بودند و این واقعیت غیر قابل انکار در دیگر مناطق ترکمن نشین، کرد نشین، طوایف لر و عرب نیز تکرار می شود چرا که با توجه به جایگاه جمهوری اسلامی ایران در منطقه خاورمیانه که تبدل به موقعیتی بی بدیل و رشک برانگیز گردیده، دیگر هیچ قوم و طایفه ای نمی خواهد خود را جدای از این قدرت بزرگ تعریف نماید و اگر هویت و جایگاهی هم دست و پا می کنند باید در زیر سایه اقتدار و عظمت تاریخی این قدرت یگانه و تاریخی جستجو نمایند.
بنابراین خواب پیاده شدن الگوهای تجربه شده ای چون یوگسلاوی سابق که تحت قدرت نظامی تیتو شکل گرفته و پس از سرنگونی دولت وی، حرکت های گریز از مرکز شروع و منجر به فروپاشی آن گردید و یا قصه تلخ لبنان و تجزیه اتحاد جماهیر شوروی در ایران از هیچ موقعیت و جایگاهی برخوردار نمی باشد چرا که معمار کبیر این نظام الهی، پایه های اقتدار و مولفه های امنیت ملی این کشور را بر روی دوش صاحبان اصلی این آب و خاک نهاده است و کمربند حفاظتی آن را هم به دست اقوام و طوایف بیدار دل و غیرتمندی نهاده است که سالها به عنوان دیده بانان امین کشور، در مقابل هر تحرک بیگانه، در حالت آماده باش به سر برده اند.
از سوی دیگر، امروز با قاطعیت و صلابت می توانیم ادعا نماییم که تمامی مقولات موثر در "حدوث" و "بقای" یک نظام مقتدر و هوشمند که در اموری چون "رضایت عامه" ، "انسجام اجتماعی"، "مشروعیت مردمی"، "دولت ملی"، "مشارکت حداکثری" و " حضور همه جانبه" تعریف شده است، در ساختار نظام جمهوری اسلامی ایران که نیروی مردمی کلیدی ترین پشتوانه و ذخیره استراتژیک آن محسوب می شود، مشاهده می گردد که این واقعیت غیر قابل گریز، خواب قدرتهای بیگانه و ایادی آنها در داخل کشور را آشفته نموده است، انقلابی که به گفته "میشل فوکو" اندیشمند برجسته غربی، اولین انقلاب در جهان پست مدرنیست کنونی است که پایه های اقتدار خود را بر حضور و مشارکت همه جانبه ملت بنا نهاده و همین امر باعث ماندگاری و پویایی جمهوری اسلامی ایران گردیده است.
نظر شما